جدول جو
جدول جو

معنی بد بین - جستجوی لغت در جدول جو

بد بین
کسی که در امری یا در همه امور بنظر سوء ظن نگرد مقابل خوش بین، آنکه جهان آفرینش را پر از یاء س و حرمان و بدبختی داند مقابل خوش بین
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

عمل بدبین ببد گمانی نگریستن در امری یا در همه امور مقابل خوش بینی، اعتقاد باینکه جهان پر از بدبختی و یاء س و حرمان است مقابل خوش بینی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بو بین
تصویر بو بین
قرقره، ماسوره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بدبین
تصویر بدبین
بدگمان، مقابل خوشبین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بدبین
تصویر بدبین
کسی که به هر امری و پیشامدی از روی بدگمانی نگاه کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بدبین
تصویر بدبین
Cynical, Pessimist, Pessimistic, Rancorous
دیکشنری فارسی به انگلیسی
циничный , пессимист , пессимистичный , злопамятный
دیکشنری فارسی به روسی
zynisch, Pessimist, pessimistisch, nachtragend
دیکشنری فارسی به آلمانی
цинічний , песиміст , песимістичний , злопам'ятний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
cyniczny, pesymista, pesymistyczny, zawzięty
دیکشنری فارسی به لهستانی
愤世嫉俗的 , 悲观主义者 , 悲观的 , 怀恨的
دیکشنری فارسی به چینی
cínico, pessimista, rancoroso
دیکشنری فارسی به پرتغالی
cinico, pessimista, rancoroso
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
cínico, pesimista, rencoroso
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
cynique, pessimiste, rancunier
دیکشنری فارسی به فرانسوی
cynisch, pessimist, pessimistisch, rancuneus
دیکشنری فارسی به هلندی
เยาะเย้ย , คนมองโลกในแง่ร้าย , มองโลกในแง่ร้าย , ครุ่นคิด
دیکشنری فارسی به تایلندی
sinis, pesimis, pendendam
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
فائزٌ , لمعانٌ , حسب التّقارير
دیکشنری فارسی به عربی
निराशावादी , कडवा
دیکشنری فارسی به هندی
ציני , פֵּסִימִיסט , פסימיסטי , מרר
دیکشنری فارسی به عبری
皮肉な , 悲観主義者 , 悲観的な , 怨念の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
냉소적인 , 비관론자 , 비관적인 , 원한을 품은
دیکشنری فارسی به کره ای
alaycı, kötümser, karamsar, kinci
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
mnyanyapaa, mtu wa huzuni, mtazamo mbaya, mwenye kinyongo
دیکشنری فارسی به سواحیلی
ব্যঙ্গাত্মক , নৈরাশ্যবাদী , নেগেটিভ , অভিশপ্ত
دیکشنری فارسی به بنگالی
بدبین , مایوس , کینہ پرور
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بی بیم
تصویر بی بیم
آمن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بلند بین
تصویر بلند بین
کسی که همتش بزرگ است. بلند نظر، بلند همت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بک بیگ
تصویر بک بیگ
پارسی ترکی شده بغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بین بین
تصویر بین بین
حد وسط دو چیز نه خوب و نه بد متوسط بینابین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بازبین
تصویر بازبین
وارسی کننده، کنترل کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد ظنی
تصویر بد ظنی
بد گمانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد زیب
تصویر بد زیب
بی ظرافت نازیبا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد زبان
تصویر بد زبان
فحاش، ناسزاگوینده
فرهنگ لغت هوشیار